شماره ۲۸۷ ــ یکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱
برگهایی از تاریخ
۰۳ شهریور ۱۴۰۰
در هر حال دکتر مصدق سالها بعد تا حدودی به اهمیت پیشنهاد حزب توده [ایران] یعنی تشکیل جبهه متحد خلق واقف شد. این معنی را میتوان در پیام او به کنگره جبهه ملی دوم و تأکید بر ضرورت عضویت همه احزاب استقلالطلب و آزادیخواه و میهندوست و بدون هرگونه اشارهای به ممنوعیت ورود حزبی با نام و نشان خاص ــ و ستایش خجولانه مصدق از استالین ــ مشاهده کرد؛ اما چه فایده که دیگر نه حزب آن حزب سابق بود و نه استالینی در کار که حضورش مانع از یکهتازیهای امپریالیسم شود.
۰۳ تیر ۱۴۰۰
من شخصاً اعتقاد دارم كه با آن روندی كه در درون سازمان مجاهدین خلق میگذشت و آن نگرشی كه اصولاً نسبت به حاكمیت داشت، دیر یا زود حادثهای مثل سی خرداد ۶۰ فراهم میآورد و بهدنبال آن باز هم حاكمیت با خشونت برخورد میكرد. مشیای كه سازمان در پیش گرفت، آن ترورهای بیحساب و كتاب، آن پایگاهی كه برای خودش انتخاب كرد ـ یك سازمان انقلابی كه تا دیروز در پایگاههای مبارزان فلسطینی جایگاهش بود حالا بیاید در كنار صدامحسین قرار بگیرد و هر قدر جلوتر میرود حمایتهای كنگره امریكا را طلب میكند ـ مشی درستی برای یك سازمان سیاسی نبود. به گمان من سازمان مجاهدین خلق از نظر ماهوی اصلاً عوض شد، بهكلی عوض شد، دیگر این سازمان آن سازمان نیست.
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
قیام هفت ثور درواقع یکی ازبدشانسترین قیامها و نبردهای جهانی ترقیخواهان و فرودستان در برابر طبقات بالایی و ستمگران است. متأسفانه در پشت این بداقبالی که با نیات ناپاک باند حفیظالله امین رقم خورده بود، امید و آرزو و نبرد چندین نسل از انقلابیون افغانستان در پردهای از شک و ابهام قرار گرفت و خدشه برداشت.
۲۲ فروردین ۱۴۰۰
این استدلال که بهخاطر آنچه شورویها در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ انجام دادند، معقول است که از آنها فاصله بگیرید در سالهای ۱۳۲۶ـ۱۳۲۵ بسیار شایع بود و مظهر آنها خلیل ملکی بود و به حمایت زیادی از نیروهای حزب تودۀ [ایران] نیز دست پیدا کرد. اما آنچه در بلند مدت با آن مواجه میشوید این است که بسیاری از حامیان اولیۀ خلیل ملکی به حزب تودۀ [ایران] بازگشتند و به حمایت از حزب تودۀ [ایران] پرداختند و گروه خلیل ملکی به گروه بسیار بسیار بیاهمیتی تبدیل شد. شما میتوانید بگویید که او همۀ اجزاء لازم را در اختیار داشت تا مطلوب خود را بسازد: سوسیالیسم، سابقۀ معتبر، ملیگرایان. اما «نیروی سوم» هرگز به چیز بااهمیتی تبدیل نشد و اغلب شورای متحدۀ مرکزی در واقع به حزب تودۀ [ایران] بازگشتند و این حزب به یک گروه کوچک تبدیل شد، گروهی به قدری کوچک که مجبور شد با گروههای بسیار منفور به همکاری بپردازد و اکنون چنین بهنظر میرسد که بودجۀ آنها اساساً توسط سازمان سیا تأمین میشده است. بنابراین این پرسش مطرح میشود که چرا ایران نتوانست یک جنبش مستقل سوسیالیستی ماندنی بهوجود آورد. چرا تنها جنبشی که وجود داشت طرفدار شوروی بود؟ من پاسخی ندارم اما این چیزی است که در واقع روی داد. و اگر به حزب خلیل ملکی نگاه کنید که مواضع فکری بینقصی داشت، برخی کارهایی که اعضای آن انجام دادند بسیار مشکوکاند. روزنامۀ آنها صبح ۲۸ مرداد با این تیتر بزرگ منتشر شد که تهدید از سمت راست، تهدید از سوی ارتش وجود ندارد. تهدید اکنون از سوی حزب تودۀ [ایران] است. بنابراین آنها به این نحو اساساً از خط سیا تبعیت میکردند که در ۲۸ مرداد تبلیغ میکرد خطر اصلی از سوی حزب تودۀ [ایران] است.
۲۸ اسفند ۱۳۹۹
انسانهای عادی همۀ بدیهای دورۀ استالین را بهیاد داشتند (همچنین، همۀ خوبیهای آن را ــ از بلندپروازیهای نخستین برنامۀ پنج ساله تا پرهیزکاری رهبر سختگیر). و این را هم بهیاد داشتند که در دورۀ استالین «شمشیر داموکلس» بر بالای مسئولیت جدی مقامات و همچنین، شهروندان عادی آویزان بود. هم مدیر کارخانه و حتی کمیسر خلق (وزیر) بهخاطر اخلال در روند کار میتوانست سر از اردوگاه کار دربیاورد، هم یک کارگر ساده. این «شمشیر داموکلس» گاهی بر سر بیگناهی هم فرود میآمد و اگرچه گاهی چنین موارد کوری روی میداد، اما عدالت وجود داشت. دقیقاً بهدلیل وجود چنین عدالتی بود که مردم استالین را دوست داشتند و آرمانی کردند، نه بهخاطر افراط و تفریط در تخلف از قانون. و دقیقاً این عدالت بود که در زمان خروشچف ناپدید شد و در نهایت منجر به نابودی سوسیالیسم و پیروزی سرمایهداری بوروکراتیک گردید.
صفحهها
تازهها در کتابخانه مهر
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
Education - This is a contributing Drupal Theme
Design by
WeebPal.